به گزارش کندو نیوز، نقد فیلم «مارموز» در یک برنامه تلویزیونی با واکنش منفی کمال تبریزی روبهرو شد و او با انتشار متنی در اینستاگرام نوشت که دو منتقد حاضر در برنامه «حرمله وار» سر از تن فیلم او جدا کردهاند. این اظهارنظر با پاسخ تند دو منتقد برنامه «میزانسن» مواجه شد.
دو سال قبل نیز، نقد مسعود فراستی بر فیلمی از کمال تبریزی در برنامه «هفت» منجر به حمله تند این فیلمساز شد تا حدی که طی تماس با مدیران صداوسیما خواستار حذف فراستی از برنامه هفت شده بود. حملات حتی تا مطالبه برای شلاق زدن فراستی هم پیش رفت. مدعای حملات هم این بود که فراستی در نقد فیلم تندروی کرده است، اما حمله کمال تبریزی به دو منتقدی که اخیراً در برنامه تلویزیونی میزانسن خیلی علمی و محترمانه فیلم در حال اکران او را نقد کردهاند ثابت میکند که او اساساً با نقد مشکل دارد، حالا میخواهد مسعود فراستی پشت میز نقد نشسته باشد یا مهرزاد دانش به همراه نیما حسنینسب، واقعاً تفاوتی نمیکند. هر کس در هر جایگاه با هر گرایش سیاسی و فکری فیلم او را نقد کند موردحمله قرار خواهد گرفت.
نقد سفارشی به حقالزحمهای ناچیز نمیارزد
کمال تبریزی در واکنش بهنقد «مارموز» نوشت: «دو منتقد نامآشنا در نقدی کهنه و عقبافتاده بر مارموز، مدام مرا به تکرار لیلی و مارمولک تشویق میکردند دونفری که با همراهی مجری، بدون درک تفاوتها و ویژگی مارموز، شبیه دو کوه منجمد و متوقفشده بودند! اما از همه جالبتر اینکه باوجود حضور من در برنامه تصمیم گرفتند همچون سیروس که نگران رویارویی نیامد در غیاب کارگردان، تیغ از نیام برکشند و حرمله وار، مارموز بیپناه را ناجوانمردانه سر از تن جدا کنند!»
او طعنه دیگری هم به این دو منتقد زد: «نسلهای آتی ما را زیر نظر دارند نقد سفارشی و باسمهای و خوشایند سیمای میلی به همه جهان نمیارزد چه رسد به حقالزحمهای ناچیز از سوی سازمان!»
این متن با واکنش تند نیما حسنی نسب و مهرزاد دانش روبهرو شد و آنها بهشدت از شیوه برخورد تبریزی با نقد فیلمش انتقاد کردند.
نقد فیلم دیوار سفارت نیست!
مهرزاد دانش در پاسخ نوشت: «آقای کمال تبریزی در واکنش به آنچه در نقد فیلم مارموز ایشان در برنامه میزانسن این هفته از شبکه شما گفته شد، ترهاتی در باب کهنگی و عقبماندگی و سفارشی و باسمهای بودن نقد ما و اینکه برای خوشایند سیمای میلی و با طمع گرفتن حقالزحمه، آن مطالب گفتهشده است، در صفحه اجتماعیشان فرمودهاند و البته تشبیهی هنرمندانه و پارسا گونه هم در حرمله بودن ما (و لابد علیاصغر بودن خودشان) به خرج دادهاند.»
او در ادامه به سابقه تبریزی بهعنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تسخیر کردند، اشارهکرده است: «محض یادآوری به ایشان عرض میکنم که بهجای توسلهای رقتبار به تمهیدهای مظلومنمایانهای که دیگر برای نسل کنونی هم رنگی از حنا ندارند، چه رسد به نسلهای بعدی؛ قدری شکیبایی پیشه کنند و این نکته بدیهی را دریابند که حوزه نقد و تحلیل فیلم، وارسته از ابتذال سیاسی و توهم توطئهای است که ذهن ایشان را انباشته است. نقد فیلم، دیوار سفارتخانه نیست که بتوان از آن بالا رفت و تسخیرش کرد و شعارهای مد روز علیهش سر داد. نقد فیلم، بسته به میزان آگاهی و بینش و دانش منتقد، ابراز میشود و همانطور که فیلمساز با فیلمش، خود و اثرش را در معرض قضاوت مخاطب میگذارد، منتقد هم با نقدش چنین میکند.
دانش در بخش دیگری از پاسخ خود خطاب به تبریزی نوشته است: «فیلم خوب بسازید، تعریف میکنیم، فیلم بد بسازید، نه. این نکته بدیهی را به خاطر مبارک بسپارید و ابتذال در فیلم اخیرتان را، جلوه عینی در کلام و قلمتان ندهید و از خود شمایلی در حد همان کاراکتر بیهویت فیلمتان نسازید. لااقل به شعار باسمهای فیلم اخیرتان پایبند باشید و عینک سیاست را از چشم بردارید. فیلمساز فیلمش را میسازد و منتقد همنظرش را مثبت یا منفی میدهد. حد خودتان را بدانید و با سپر قرار دادن متلکگویی به صداوسیمایی که همهمان نقاط ضعف فراوانش را میدانیم و بسی بیش از شما دربارهاش گفتهایم و نوشتهایم و بازهم ادامه خواهیم داد، ضعفهای فراوان فیلمتان را فرافکنانِ توجیه نکنید.
چرا انبانتان از غارت بودجه تلویزیون پُر نمیشود؟
نیما حسنینسب هم در پاسخ به صحبتهای کمال تبریزی درباره نقد او و مهرزاد دانش در برنامه میزانسن نوشت: «خطای شما در ساخت فیلم بد و متحجر و کوچه علی چپ زنِ «مارموز» به کنار، نقش کلیدیتان در تولید یکی از مخربترین تولیدات سینمایی این سالها و اختلال در نظام تولید با پرداخت دستمزدهای نجومی از منابع نامعلوم، بهزودی آشکارتر خواهد شد. افسوسم اما از این است که چرا در نقد مراعات کردم و در نقد کارگردانِ مارمولک و مارموز نگفتم در مارموز قصد کردید راهنمای چپ بزنید و به راست بپیچید و دیدید که نمیشود. شما نمیتوانید، چون کاراکترِ قدرت خود شماهایید و سخت است که این واقعیتِ تلخ را قبول کنید یا ماجراها را جور دیگری جا بزنید. یک مرور کوتاه روی عکسهای سی سال اخیرتان معلوم میکند اینهمه تیپسازی جورواجور و رنگبهرنگ شدنها چه الگوی خوبی برای گریمور مارموز بوده است.»
او در ادامه خطاب به کمال تبریزی نوشته: «جالبتر اینکه وقیحانه و حقبهجانب نصیحت کرده بودید که نسلهای آتی ما را زیر نظر دارند! اگر اندکی به این حرفتان اعتقاد داشتید، چرا این سالها یزید وار به جان این سینمای مظلوم افتادید و سالی یک یا دو فیلم بیهوده با سرمایههای بادآورده ساختید و نعل را به میخ گره زدید و هی رنگ عوض کردید و برای یکتکه نان به هر سازِ ناسازِ سیاست و قدرت و جناحها واکنشِ موزون نشان دادید؟ چرا همیشه همهجا بودید و هستید و جای بزرگان قدیم و استعدادهای جدید را تنگ کردید؟»
این منتقد سینما به سابقه سریال سازی تبریزی برای تلویزیون هم اشارهکرده است: «راستی اگر تلویزیون را «سیمای میلی» میدانید، چرا سیاههی سریالهای شما اینقدر طولانی است و چرا همین الآن فاز نمیدانم چندم سریال عظیم و بودجه خوار «سرزمین کهن» را هم ول کن نیستید؟ اگر ما را برای دریافت حقالزحمهی ناچیز برنامه متهم میکنید، خودتان چرا انبانتان از غارت بودجهها و ارقام برآورد تلویزیون پُر نمیشود و دودستی به این سفره چسبیدید و بودجه سیمای میلی را «میل» میکنید و سیری ندارید؟ کارنامه من و مهرزاد دانشِ عزیز که شفاف و حسابمان پاک است، شمایید که از محاسبه باک دارید و هنوز مانده تا به خاطر اینهمه سال حضورِ مداوم در باندها و دار و دستههای ناسالم سینمای رانتی و تولید پروژهی مشکوک و عجیبِ «ما همه باهم هستیم» به دادگاهِ وجدان عمومی و محضر قضاوتِ واقعی سینما بروید و من آن روز را انتظار میکشم، حتی اگر نباشم.»
انتهای پیام/#